سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساده نیست..

ساده می گویم عزیزم دل بریدن ساده نیست


چشمهای مهربانت را ندیدن ساده نیست


از زمان رفتنت خورشید را گم کرده ام


ناله های ابر را هر شب شنیدن ساده نیست

 

ساده نیست...!

 

 

من بودم



تو



و یک عالمه حرف...



و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد!!!



کاش بودی و



می فهمیدی



وقت دلتنگی



یک آه



چقدر وزن دارد...



[ جمعه 92/9/22 ] [ 1:22 صبح ] [ حسین سید محبی ] نظر


مرحم دردم ......سیگار.

آن روزها که با تو بودن برایم آرزو بود


تمام شد !


امروز با تو بودن


یا نبودن فرقی ندارد...


سیگار باشد یک خیابان و برگهای زرد پاییزی...


من میروم تا دود کنم هستی ام را ....!!!

 

 

چگونه بگویم ؟

 

اصلا از چی بگم ؟

 

از این همه تنهایی ؟

 

یا از این مرحم تنهاییم که فقط سیگار شده ؟

 

ولی بدون این مرحم الان جای خالیه تورو واسم پر میکنه .

 

منو درک میکنه . . . . . !

 

همون کارایی که تو هیچوقت نکردی . . . !!!!



[ جمعه 92/9/22 ] [ 1:4 صبح ] [ حسین سید محبی ] نظر


در این بازاره نامردی به دنبال چه میگردی؟

 

در این بازاره نامردی به دنبال چه میگردی؟

نمیابی تو هرگز نشان از عشق و جوانمردی

برو بگذر از این بازار.از این مستی و طنازی

اگر چون کوه هم باشی،در این دنیا تو می بازی



[ جمعه 92/9/22 ] [ 12:52 صبح ] [ حسین سید محبی ] نظر


خاطرات خیلی عجیبن

naghmehsara

خاطرات خیلی عجیبن

گاهی اوقات می خندیم
به روزایی که گریه می کردیم

گاهی گریه می کنیم به
یاد روز هایی که می خندیدیم…



[ جمعه 92/9/22 ] [ 12:12 صبح ] [ حسین سید محبی ] نظر


عشق؟

گاهی دلم میخواهد عروسکی بودم ...

از همان عروسک هایی که

تو با تمام وجودت به آغوشت میکشی ...

کاش من هم عروسکی بودم

تا لا اقل یک بار گرمای آغوشت را حس کنم .


 

سرت را روی شانه ام بگذار تا همه بدانند " همه چیز زیر سر من است !

 

تو زیباترین تابلوی دیوار زندگی منی ...

کاش داوینچی تو را می دید !

 

استعداد عجیبی در شکستن داری ،

قلب ، غرور ، پیمان

استعداد عجیبی در نشستن دارم ،

به پای تو ، به امید تو ، در انتظار تو

 

دیگر نه اشکهایم را خواهی دید ،

نه التماس هایم را ،

و نه احساسات این دل لعنتی را ...

به جای آن احساسی که کشتی

درختی از " غرور " کاشتم...



[ پنج شنبه 92/9/21 ] [ 11:53 عصر ] [ حسین سید محبی ] نظر


عشق بی مانند


من اگه خدا بودم...


اینقدر هوای دو نفره رو به رخ تک نفره ها نمیکشیدم...





نـتــرس از هجـــــ ـــ ـوم حـضــــــ ــــ ــورم ..

چــــیزی جــــ ـــ ـز تـــنــهایی با من نیـــستـــــ ـــ ـ ..


Click here to enlarge



هر روز تکراریست

صبح هم ماجرای ساده ایست

گنجشکها بی خودی شلوغش می کنند





عمر من قد نمیدهد

به سفرت بگو کوتاه بیاید


Click here to enlarge


رد پاهایم را پاک می کنم

به کسی نگویید

من روزی در این دنیا بودم.

خدایا

می شود استعـــــفا دهم؟!

کم آورده ام ...!


Click here to enlarge


آن شب ...


که مـــاه عاشـــقــانه هـــایمـان را ...


تماشا می کرد ...

آن شب که شب پره ها ..

عاشــقـــانه تر ..

نــــور را می جســـتند ...!

و اتاقم ..

سرشار از عطر بوسه و ترانه بود... !



[ پنج شنبه 92/9/21 ] [ 11:39 عصر ] [ حسین سید محبی ] نظر


::